English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (750 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
public spirit U خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
public spiritedly U ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spiritedness U میهن پرستی
patrioism U میهن پرستی
patriotism U میهن پرستی
spread eagle U میهن پرستی افراطی
chauvinism U میهن پرستی از روی تعصب
chauvinism U میهن پرستی افراطی شوونیسم
flag-waving U میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag waving U میهن پرستی بحد افراط وجنون
public spiritedness U خیر خواهی مردم
chauvinism U افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
jingo U کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند
nostalgia U دلتنگی برای میهن
to bleed for one's country U برای میهن خود خون دادن
sickfor home U دلتنگی کننده برای میهن وخانه خود بیماروطن
Take it or leave it. U می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
married accommodation U جا برای مردم متاهل
to have connections U رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
oyster bar U میخانهای که صدف برای مردم می اورند
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
consolidation psychological operation U عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
to pine for home U دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
colony U موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
calling U سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی
utilitarianism U بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
three-day retreat U گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی [برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
democracies U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscite U مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscites U مردم خواست رای قاطبه مردم
popular U مردم پسند و مناسب حال مردم
flag day U هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
to never let yourself get to thinking like them <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
populations U تعداد مردم مردم
population U تعداد مردم مردم
toxicomania U سم خواهی
fellow countryman U هم میهن
homeland U میهن
homelands U میهن
patiot U هم میهن
fenow country men U هم میهن
home U میهن
f.countryman U هم میهن
homeland U میهن
home U میهن
native land U میهن
homes U میهن
compatriotic U هم میهن
mother countries U میهن
mother country U میهن
motherland U میهن
country man U هم میهن
mother land U میهن
compatriots U هم میهن
natire country U میهن
countrywoman U هم میهن
countrymen U هم میهن
countryman U هم میهن
compatriot U هم میهن
native country U میهن
motherlands U میهن
fatherlands U میهن
fatherland U میهن
homosexuality U همجنس خواهی
uranism U همجنس خواهی
zoophilia U حیوان خواهی
coprophilia U مدفوع خواهی
inversion U همجنس خواهی
illy U ازروی بد خواهی
inversions U همجنس خواهی
ephebophilia U جوان خواهی
Why dont you leave me alone? U از جان من چه می خواهی ؟
blackmail U باج خواهی
willy-nilly U خواهی نخواهی
blackmailing U باج خواهی
blackmails U باج خواهی
willy nilly U خواهی نخواهی
blackmailed U باج خواهی
zealotry U هوا خواهی
hebephilia U نوجوان خواهی
thou shalt go U خواهی رفت
nosophilia U بیماری خواهی
thanatomania U مرگ خواهی
oestrus U گشن خواهی
amende honorable U پوزش خواهی
amativeness U خاطر خواهی
homoerotism U همجنس خواهی
electron affinity U الکترون خواهی
sapphism U همجنس خواهی
benevolence U خیر خواهی
benevolence U نیک خواهی
estrus U گشن خواهی
will to power U قدرت خواهی
progressivism U ترقی خواهی
zoophily U حیوان خواهی
progressiveness U ترقی خواهی
zeal U خیر خواهی
thou wilt go U خواهی رفت
partisan U میهن پرست
immigrate U میهن گزیدن
homes U میهن وطن
immigrated U میهن گزیدن
immigrates U میهن گزیدن
civism U دلبستگی به میهن
one's native soil U میهن زمین
homemade U ساخت میهن
patriot U میهن پرست
partisans U میهن پرست
immigrating U میهن گزیدن
home U میهن وطن
homesick U در فراق میهن
landsman U بومی هم میهن
public-spirited U میهن پرست
motherlands U مادر میهن
motherland U مادر میهن
patiot U میهن دوست
patriotic U میهن دوست
incivism U بی علاقگی به میهن
home-made U ساخت میهن
patiot U میهن پرست
patriotically U میهن پرستانه
apologise U عذر خواهی کردن
crystal growth affinity U رشد خواهی بلور
tribadism U همجنس خواهی فاعلی
royalistic U مبنی برسلطنت خواهی
appealable U قابل پژوهش خواهی
sapphism U همجنس خواهی زنان
urning U در همجنس خواهی مردان
liberalism U اصول ازادی خواهی
supercilious U از روی خود خواهی
abundancy motive U انگیزه فزون خواهی
to offer an apology U عذر خواهی کردن
Pick, what you like [want] ! U هر کدام را می خواهی بردار!
poll U نظر خواهی کردن
polled U نظر خواهی کردن
polls U نظر خواهی کردن
apologising U عذر خواهی کردن
apologises U عذر خواهی کردن
overt homosexuality U همجنس خواهی اشکار
Do you want some more food ? U بازهم غذا می خواهی ؟
hypersexuality U فزون خواهی جنسی
apologized U عذر خواهی کردن
What the hell do you want? U چه زهر ماری می خواهی ؟
Why do you want to know ? dont be nosy. U می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
latent homosexuality U همجنس خواهی نهفته
apologizing U عذر خواهی کردن
apologizes U عذر خواهی کردن
apologize U عذر خواهی کردن
apologised U عذر خواهی کردن
She is hopping mad . U چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
faute de mieux U همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
generosity U خیر خواهی گشاده دستی
to play at U خواهی نخواهی اقدام کردن
Having hardly arrived you want to. . . U هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
Do you want to have your fortune told? U می خواهی برایت فال بگیرم ؟
patriot U شخص میهن پرست
patriots U شخص میهن پرست
compatriot U هم وطن هم میهن هواخواه
compatriots U هم وطن هم میهن هواخواه
repatriation U برگشتن یا برگرداندن به میهن
jingo U میهن پرست متجاوز
repatriations U برگشتن یا برگرداندن به میهن
patriotically U از روی میهن دوستی
patriots U میهن پرستان [مرد]
to expatriate oneself U جلای میهن کردن
parricide U خائن به میهن پدر کش
patriots U میهن پرست ها [مرد]
patricides U خائن به میهن پدرکش
patricide U خائن به میهن پدرکش
parricides U خائن به میهن پدر کش
chauvinist U میهن پرست متعصب
You seem to expect something for good measure ! U مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
When in Rome, do as the Romans do! <proverb> U خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Where do you want to go this time of night ? U این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
expatriates U ترک کردن میهن تبعیدی
hom ward bound U اماده رفتن به کشور میهن
bound for home U اماده رفتن به کشور میهن
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
expatriate U ترک کردن میهن تبعیدی
idolarty U بت پرستی
fetishist U بت پرستی
heathenishness U بت پرستی
gyniolatry U زن پرستی
idolism U بت پرستی
gentilism U بت پرستی
philogyny U زن پرستی
If you want to sell your car , I am your man . U اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
maccabees U خانواده میهن پرستان مکابی یهود
statolatry U حکومت پرستی
sun worship U افتاب پرستی
litholatry U سنگ پرستی
krishnaism U کریشنا پرستی
secularization U دنیا پرستی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1A hero can affect on the people.
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com